Thursday, June 16, 2011

نفهمیدیم کودتای 1332 خدمت به دموکراسی بود یا خیانت

نفهمیدیم کودتای 1332 خدمت به دموکراسی بود یا خیانت

در سالهای اخیر به یمن حکومت فقها که بعد از تغییر ماهیت و فریب مردم، انقلاب مردم ایران را از جمهوری به استبداد دینی تبدیل کردندکه در تداوم و ادامه استبداد پهلوی انجامید. حتی زندان و شکنجه و کشتار را به آنجا رساندند که به قول آقای منتظری: استبداد سلطنتی شاه را روح سفید کردند.
در این میان روشنفکرانی پیدا شدند که به تحریف تاریخ میپردازند و سعی میکنند حافظه تارخی مردم را بزدایند. تا جای که یکی از این تحریفگران در جلسه سخنرانی در تورنتو برای تبلیغ کتاب خود در باره مصدق و قوام، ادعا میکرد که همکاری آیت الله کاشانی با دکتر مصدق سبب انقلاب 1357 و قدرت گیری روحانیون شده است
این نوع برداشت و تحریفگرایی آشکار سبب شد که من در آن جلسه از ایشان سؤال کنم که مگر کاشانی بعد از 28 ماه حکومت ملی دکتر مصدق بکمک شاه نیامد و مصدق را تنها نگذاشت که با همکاری سازمان سیا آمریکا ، سبب شکست دولت ملی نشد و شاه که فرار کرده بود و بعد از شکست دولت ملی به ایران باز گشت و مستقیم بخانه آیت الله کاشانی نرفت ؟ این بحث در آن روز به جدال انجامید.
حال که حتی دولتمردان آمریکا و انگلیس به آن معترفند و علت خشمگین بودن مردم ایران از آن‌ها را بخاطر دخالت در کودتا 1332 میدانند. چه عاملی سبب شده که این افراد به تحریف تاریخ بزنند و مشروعیت به دیکتاتوری گذشته بپردازند؟
در شماره 1336 جون 2- 2011شهروند تورنتو این بار آقای حجت گلپایگانی در تبلیغ کتاب رضا پهلوی به تعریف و تمجید او پرداخته و او را طرفدار حکومت عرفی و سکولار که طرفدار مشروطه پادشاهی است معرفی کردند!! انگار پدرش و پدر بزرگش ادعا نمی‌کردند که طرفدار مشروطه پادشاهی هستند وقتی قدرت را بدست گرفتند علیه مشروطه کودتا کردند
خوشمزه اینکه سلطنت طلبان که ماسک مشروطه سلطنتی زده اند فکر میکنند مردم ایران نادان هستند و میگویند چرا انقلاب کردند و حالا پشیمانند باید انقلابیون 57 عذرخواهی کنند! آقای حجت گلپایگانی هم از پشیمانی مردم و انقلابیون میگویند

(...کتاب حاضر را به همه همیهنانم تقدیم میکنم... به کسانی که خوشبینانه به استقبال انقلاب رفتند اما امروز از کرده خود پشیمانند!!!)

مردم ایران پشیمان نیستند که چرا حکومت کودتای محمد رضا پهلوی را سرنگون کردند بلکه تأسف میخورند که چرا شاه اجازه نداد روشنفکران ماهیت آخوندها را افشا کنند چرا مبارزین را زندانی میکرد ؟ تأسف میخورند از اینکه انقلاب آن‌ها بدست روحانیون مردم فریب افتاد و حالا با استادگی در مقابل دیکتاتوری فقها قربانی بیشتری باید بدهند و اکنون 32 سال است هنوز قربانی میدهند.
اینکه چرا مردم ایران یکپارچه، دیکتاتوری شاه وابسته و سر سپرده بیگانه پرست را سرنگون کرده‌اند پشیمان نیستند اگر آیت الله کاشانی با شاه همکاری نمیکرد همان سال 32 آخر سلطنت پهلوی بود و مردم دیکتاتوری آوندی را تجربه نمیکردند بقول آیت الله نائینی و طالقانی و شریعتی حکومت مذهبی بدترین نوع دیکتاتوریست.
مردم و مبارزین وطنپرست چکار باید میکردند اگر آن شاه دست نشانده غرب را سرنگون نمیکردند؟باید از شاه بخاطر سرنگونی دموکراسی و دولت ملی و بازگرداندن غارتگران غربی و ادامه تاراج ثروت ملی، تشکر میکردند ؟ نمیفهمم چرا باید مردم ایران همیشه یک آقا بالاسر داشته باشند؟ چرا سعی میکنند حافظه تاریخی را از ما بگیرند که یادمان برود که دیکتاتور گذشته، بخاطر وطن فروشی و تحقیر مردم ایران و زندان و شکنجه آزادگان و تک حزبی و سلطنت مطلقه کردن، به زباله دان تاریخ انداخته شد.حال بجای اینکه از آن درس بگیرند و عبور از رژیم پهلوی کنند و دست بدست هم، دیکتاتوری فقها را هم بهمان سرنوشت گرفتار کنیم ، به عقب برمیگردند و دیکتاتوری گذشته را باز سازی میکنند و حتی سعی میکنند وقایع تاریخی را هم تغییر دهند و بگویند مقصر شاه نبوده !!! مقصر مرم ایران بودند و مبارزین که شاه را سرنگون کردند و باید معذرت بخواهند !!!
مردم ایران در انقلاب مشروطه قانون را حاکم کردند و محمد علی شاه مجلس را به توپ بست مردم او را سرنگون کردند و پسرش را شاه کردند و او داشت طبق قانون مشروطه فقط شاهی میکرد که انگلیسیها به کمک آخوند سید ضیا، رضا خان را آوردند که رئیس جمهور شود و پادشاهی برای همیشه از ایران رخت بربندد و همه مبارزین هم اوایل همراه رضا خان شده بودند ولی وقتی رضا خان، قدرت را قبضه کرد، بر سر در مجلس سرهنگ درگاهی را گذاشت که نمایندگان را خفه کنند و به زندانی و شکتجه و کشتار مبارزین پرداخت از دوختن لبان فرخی و مثله کردن عشقی که به طرز فجیحی کشته شد و سایر آزاد مردان و زنان ایران دست یازید...
آیا این مقصر مردم ایران و مبارزین آزاده بودند که فریب قولهای رضا خان را خوردند یا دیکتاتوری رضا خان؟
در انقلاب ایران علیه سلطنت مطله شاه که روحانیون هم همراه مردم شده بودند و اسقلال و آزادی جمهوری و عدالت اجتمای میخواستند،این روحانیون بودند که بعد از قدرت گیری مثل رضا شاه و محمد رضا شاه زیر قولشان زدند و بجای آزادی دوباره زندان و شکنجه و کشتار مردم و بجای استقلال در همه زمینها دوباره وابستگی و بجای جمهوری و میزان رأی مردم،سلطنت مطلقه فقیه یعنی همان سلطنت مطلقه شاه که بجای تاج امامه عوض شد. با وجود این، آیا مردم ایران با این همه جانفشانی راه خود را از فقهای دین فروش جدا نکردند و به مبارزه خود ادامه ندادند؟
اگر رضا پهلوی دموکرات شده آیا رژیمهای دیکتاتوری را محکوم کرده و اعلام کرده که خاندانش دیکتاتور و کودتاگر علیه دموکراسی مردم ایران بکمک بیگانگان بودند؟ اگر به دموکراسی باور دارند چرا از رهبری مردم حرف نمیزند مگر قرار نیست حکومت آینده ایران، دست نشانده مردم باشد، یعنی مردم ایران مشارکت در حکومت داشته باشند و اگر رهبر منتخب به بیراهه رفت آن را برداشته و کسی دیگر را جایگزین کنند؟چرا از شکل حکومت صحبت میکنند؟ شکل حکومت مشروطه را باید رضا شاه حرمت آن را نگه میداشت یا حد اقل محمد رضا شاه که شاه فقط شاهی کند نه اینکه علیه دولت خودش بکمک بیگانگان و برای منافع آن‌ها کودتا کند حالا خیلی دیر شده و کسی باور نمیکنند بخصوص که بختک ولایت مطلقه فقیه را بر مردم ایران بخاطر آن کودتا تحمیل کرد. مگر مردم چند بار باید فریب بخورند حالا مردم دوباره بپا خاستند و میخواهند حکومت الاهی ملایان را سرنگون کنند هنوز سرنگون نکرده میخواهند یک آقابالاسر دیگری برای مردم بیاورند!! تا کی کیش شخصیت تا کی رعیت شاه و مقلد شیخ بودن تا کی میخواهیم خود را نفی کنیم مگر ما انسان نیستیم؟ مگر فرقی بین انسانها هست؟انسان قرن 21 به تکامل رسیده ،انسانی آگاه، آزاد و انتخابگر نه نوکر شیخ و شاه و رهبر

حسن گلسفیدی
hgolsafidi@hotmail.com